سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

باغبانان آلاله‌هاى سرخ ایثار (قسمت اول)

سیب

نویسنده: محمد باقر نیکخواه

جلوه‌هایى از حضور و نقش بانوان در دفاع مقدس

اشاره:در پهنه و گستره سراسر جبهه‌ها رد پا و نشان حضور ونقش بانوان در تمامى عرصه‌ها در طول جنگ تحمیلى و تاریخ مشحون از افتخار دفاع مقدس به وضوح هویدا و پررنگ و نمایان است و جایگاهى بس رفیع و ارزشمند دارد و مى‌سزد که به طور مستقل و جامع به آن اهتمام نمود و پرداخت و ابعاد مختلف و تاثیرات ژرف و عمیق آن را شناخت، آنگاه نمایاند و ترسیم نمود. در این نوشتار، گوشه‌اى از این حضور حماسى را مى‌نمایانیم؛

سابقه تاریخی

زنان همیشه در صحنه، همدوش با دلاور مردان میهن اسلامیمان همچون زنان نامدار صدر اسلام در تمامى عرصه‌هاى کارزار، دفاع و مقاومت را برخود فرض دانسته و زینب گونه علم حضور و رایت پیام‌رسانى فتح و ظفر را برافراشتند و همسران، فرزندان و برادران را عاشقانه روانه میادین خون و شهادت نموده و در فراق و محنت، رنج جراحت و شهادت آنان به مانند شیرزنان حاضر در جنگ‌‌هاى احد، خیبر، حنین و کربلا چون ستیغ کوه، محکم پاى بر زمین استوار ساخته و صبر را بر فزع و شکیبایى را بر بى‌تابى برگزیده و درمقابل دیدگان هزاران هزار، خداى را بر این مقام شکر نموده و عموم را به ادامه راه آنان وعزیمت به جبهه‌هاى عزت و افتخار تشویق و تحریض مى‌نمودند که زبان از وصف و قلم از شرح آن عاجز و قاصر است.

از سویى در پشتیبانى عمومى جبهه‌ها و رزمندگان به موازات اعزام عزیزان، در مساجد و حسینیه‌ها و محلات، ادارات، کارخانجات و در ستادهاى پشتیبانى جبهه‌هاى جنگ، مجتمع و در تامین مایحتاج آنان سر از پا نشناخته و عاشقانه فعالیت و نقش محورى خویش را در حمایت هرچه بیشتر عزیزان و کفرستیزان اسلام ایفا نمودند و یا در ستادهاى امداد و درمان در بیمارستان‌ها، اورژانس‌ها و نقاهت‌گاه‌هاى پشت جبهه، شهرهاى جنگ‌زده و حتى جبهه‌هاى جنگ حاضر و در حمل مجروحین و نجات جان رزمندگان، گام‌هاى موثر و حیاتى برداشته و در این مسیر حتى رنج اسارت را تحمل و فیض شهادت و جانبازى را نیز برگزیدند.

و مهمتر اینکه دوشادوش منادیان توحید و حریت و انسانیت، سلاح بر دوش گرفته و به عنوان یک رزمنده در سنگرهاى نگهبانی، حمل غذا و مهمات، انتقال مجروحین و شهدا از خطوط مقدم به پشت جبهه نقش و حضور خویش را به ظهور رساندند که در جاى و نوع خود، نظیرى را بر آن نمى‌توان یافت. از آنجایى که پرداختن همه جانبه و احصاى تمامى ابعاد نقش بانوان در دفاع مقدس باتوجه به جامعیت و گستردگى و تنوع و تخصصى بودن امور از عهده یک مقاله خارج و غیر ممکن است گردآورى حتى به اختصار نیاز به چندین مجلد قطور دارد.

در این مقاله به اختصار و ایجاز به نمونه‌ها و مصادیقى چند به استناد مشاهدات و اطلاعات مستقیم خویش در شهرهاى جنگى خوزستان مى‌پردازیم تا مقبول طبع بلند و همت والاى شیر زنان عرصه‌هاى سرافرازى و افتخار قرار گیرد.

حضور در صحنه‌هاى نبرد

باتهاجم و تجاوز بى‌رحمانه دشمن به شهرهاى مرزى همچون قصرشیرین، گیلان‌غرب، دهلران، بستان، سوسنگرد، هویزه، خرمشهر و آبادان و ... به موازات خیزش عمومى و به کمک نیروهاى مسلح شتافتن مردان، به رغم فقدان اسلحه و مهمات و طى نکردن دوره‌هاى آموزش نظامی، به صرف تکلیف و دفاع از انقلاب و نظام نوپاى اسلامی، بانوان غیور و زنان شجاع این شهرها نیز در مقام دفاع، مقاومت در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح بى‌رحم و ددمنش را بر خود فرض دانسته و در کوران آن توفان حوادث و حملات ناجوانمردانه و نابرابر، به یارى دلیر‌مردان سپاه اسلام به پا خاسته و از بذل مال،‌ جان، فرزند و همسر نیز دریغ نورزیده و حتى به رغم مخالفت مردان، حاضر به ترک شهر و خانه و کاشانه خویش نگشتند و سند افتخار و شکوه در صحنه بودن را در تاریخ سراسر عزت و سربلندى دفاع مقدس براى نسل‌هاى آتى و حاضر به یادگار و میراث گذاشتند.

الف) حضور بانوان خرمشهر در میدان کارزار

نبرد بى‌امان 35 روزه در خرمشهر (31 شهریور تا 4 آبان ماه 1359) به عنوان فراز بسیارمهم مقاومت و ایستادگى رزمندگان اسلام و دلیر مردان و شیر زنان خرمشهر قهرمان در تاریخ دفاع مقدس در سرلوحه جنگ رویا‌روى با دشمن به شمار مى‌رود همچنان که مقاومت مردم قهرمان دزفول در مقابل بمباران‌ها، گلوله‌ باران‌ها بویژه موشک باران‌هاى دشمن،‌ به عنوان نمونه شهر مقاومت زبانزد عام و خاص است.

با آغاز تهاجم هوایى به خرمشهر و کشتار بى‌رحمانه جمعى مردم بى‌گناه و بى‌اطلاع که با غافلگیرى تمام صورت گرفت تعداد زیادى از مردم را به شهادت رساند. با فرمان بسیج عمومى شهر توسط فرمانده محبوب سپاه خرمشهر، سرلشکر شهید محمد جهان‌آرا، خواهران که قبلا آموزش‌هاى نظامى را گذرانیده بودند بسیج شدند در گروه مکتب قرآن، سپاه، پایگاه‌هاى مقاومت مساجد بویژه مسجد جامع و مدارس و دوشادوش همسران، پدران و برادران خویش به ایفاى وظایفى چون: مربیگرى و آموزش نظامى خواهران داوطلب، ایجاد سنگر، نگهبانى در سنگر، تعمیر، تجهیزات، حمل مهمات‌ انتقال مجروحین و شهدا، مداوا و درمان مجروحین که به صورت جانکاه شاهد قطعه قطعه و متلاشى شدن زنان و کودکان شش ماهه و یکساله تا پیر زنان بوده و جز خدا فریادرسى را در آن بحران نمى‌یابند، تکفین و خاکسپارى شهدا ( در مواردى مادرى و دخترى تنهاى تنها و زیر باران آتش دشمن، دختر و خواهر خویش را غریبانه و مظلومانه به خاک سپرده و بلافاصله مراجعت و به دیگر همسنگران پیوسته و انجام وظیفه نموده‌اند)،‌آشپزى و ارسال غذا براى رزمندگان، تحمل گرسنگى و بى‌خوابی، جلب کمک‌هاى مردمى در مسجد جامع و بسته‌بندى و جیره‌بندى آنها،‌ تهیه کوکتل مولوتف براى مقابله با هجوم تانک‌هاى دشمن به دلیل نبود مهمات و نارنجک دستی، دادن روحیه به مردم باقى مانده در شهر، مقابله با عملیات روانى ستون پنجم که گراى مقرهاى رزمندگان را به دشمن مى‌دادند و ده‌ها مورد دیگر که جاى تفصیل آنها در این نوشتار موجز نمى‌باشد.

در این میدان، شهادت و جانبازى ده‌ها خواهر رزمنده با مظلومى و غریبى تمام، در کنار بیش از دویست تن از زنان خرمشهرى گواه روشن بارز حضور دلیر زنان شجاع خرمشهر است که بر تارک تاریخ درخشان دفاع مقدس مى‌درخشند. 

پرونده‌هاى موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران، خود گواه این مدعى است و نیز حضور خواهران در شهر که حتى حاضر به ثبت حماسه جانبازى خویش در بنیاد جانبازان نشده‌اند و در اینجا به دلیل کثرت اسامى و پرهیز از شائبه تبعیض در اثر غفلت قید نام، از ذکر نامها مى‌گذریم.

ب) حضور و نقش بانوان در آبادان مقاوم:

در شهر آبادان قهرمان نیز همزمان با حملات توپخانه‌‌اى و هوایى دشمن و به آتش کشیدن پالایشگاه و کشتار زنان و کودکان در کوى و برزن و بازار، عموم مردم براى مقابله با تجاوز دشمن خیره‌سر در پایگاه‌هاى مقاومت بسیج و مساجد گرد آمدند و زنان شجاع و متعهد و انقلابى نیز درحراست از دستاوردهاى انقلاب در این میدان نیز حضورى پر رنگ و قوى از خود بروز دادند. با پاسخ به نداى فرماندهان سپاه و بسیج و امام جمعه مقاوم آبادان و دیگر مسئولین شهر، حضور در بسیج و مساجد و تقبل وظایف نگهبانى از مقرها،‌کمک در سنگر‌بندى‌ شهر، تهیه وسایل سنگری، امداد و درمان مجروحین در بیمارستان‌هاى شهر، اجراى برنامه مراسم تجلیل از شهدا در مساجد، محلات و خانه‌هاى آنان، سرکشى به خانواده‌هاى شهدا و عیادت جانبازان، تهیه مایحتاج رزمندگان و بسته‌بندى و ارسال به جبهه‌هاى آبادان و خرمشهر، انجام امور فرهنگى و تبلیغى براى جبهه‌ها،‌حضور بسیار چشمگیر در نمازهاى جمعه آبادان که به امامت حضرت آیت‌الله جمعى تا پایان جنگ بدون وقفه اقامه گشت، تشویق مردان خانواده به ماندن و مقاومت، کمک به عادى جلوه دادن شهر همچون حضور در بازار، مساجد، فرستادن فرزندان به مدارس، تهیه کوکتل مولوتف و ارسال به جبهه‌هاى خرمشهر و ایستگاه هفت، فیاضیه و کوى ذوالفقاری، کمک به ایجاد موانع و کانال‌در مسیر عبور احتمالى دشمن در نفوذ به شهر، دعوت از خانواده‌هاى دیگر شهرهاى استان خوزستان وتهران براى حضور در آبادان باتمامى مشکلات محاصره شهر جهت تقویت نیروهاى رزمنده و مدافع‌ آن، فعالیت در رادیو آبادان و رساندن پیام مقاومت به گوش رزمندگان (قابل ذکر است که رادیو آبادان به صورت سیار براى دورى از دسترس آتش دشمن فعالیت مى‌نمود)، ‌چون بنا بر اختصار است به اهم موارد مصرح در فوق بسنده مى‌شود. اهمیت حضور آنان را وقتى مى‌توانیم بدانیم که آبادان در یک محاصره تقریبا کامل قرار داشت و تنها راه تردد خاکى آن از جاده ماهشهر - آبادان در 13 کیلومترى منشعب و به چوئیبده مى‌رسید و از نظر دریا نیز باید مسیر بندر امام خمینى تا بهمنشیر را طى تا وارد جزیره آبادان گردید و بالعکس قرار داشت، بهتر درک نموده و بر این شجاعت و جسارت و تعهد آفرین گفته و تحسین خواهیم نمود.

ج) حضور زنان دشت‌آزادگان در عرصه‌هاى دفاع مقدس:

/1ج) در سوسنگرد:

دشمن از محور چزابه، بستان را در هفته اول تهاجم سراسرى محاصره و اشغال نموده و خود را به شهر سوسنگرد رسانده و آن شهر را نیز محاصره و سپس اشغال نمود و از عمال و ستون پنجم (خلق عرب) فرماندار معین و دیگر مسئولین ادارات را نیز از مزدوران ضد‌خلق انتخاب و چند صباحى را بر مردم حاکم و انواع جور و ظلم و خیانت را روا داشتند که با هجوم متقابل نیروهاى اسلام و شبیخون به نیروهاى دشمن، بعثیان و عوامل و مزدوران آن نیز سراسیمه، فرار را بر قرار ترجیح و تا مرز عقب‌ نشستند.

در این میان زنان نیز همچون مردان با بیل، چماق و داس همزمان با حمله رزمندگان اسلام به دشمن بعثى و عمال آن و ورود به شهر، دفعتا به نیروهاى بعثى و عوامل به اصطلاح “جوانان خلق عرب دشت‌آزادگان” حمله‌ور گشته و با کشتن و اسارت تعدادى و تحویل آنان به رزمندگان اسلام، تعهد و نقش خویش را به نمایش گذاشتند.

همچنین در محاصره و تصرف دوم، شهر سوسنگرد در 22 آبانماه 1359، خانواده‌هاى باقى مانده در شهر، کنار معدود رزمندگان، در محاصره کامل حاضر به ترک شهر نشده بودند، آماج حملات و انتقا‌م‌گیرى گشتند و در همان زمان دشمن خانواده‌هاى حزب‌اللهى و سپاهى و بسیجى و ... را با تمامى اهل آن به آتش کشیدند و زنان و کودکان بسیارى را کشته و سوزاندند.

پس از تسلط سه روزه بر شهر و اعمال جنایات فجیع، در 25 آبان ماه رزمندگان اسلام، متشکل از سپاه و ستاد جنگ‌هاى نامنظم و ارتش و عشایر به فرماندهى شهید چمران ، حمله همه جانبه‌اى را براى انهدام و فرار دشمن آغاز نمودند که به اتفاق گروهى از رزمندگان با خانواده‌‌اى مواجه گشتیم که در مدت سه روز حضور دشمن، شهر را ترک نکرده بودند،‌ مادر پیر خانواده‌اى را که با چوبدستى یک عراقى را از پاى در آورده بود، نشان دادند که با افتخار، محل کشته شدن عراقى‌ و پنهان نمودن جسد رانشان مى‌داد.

همچنین به خانواده‌اى برخوردیم که مادر خانواده، سه سرباز عراقى را که به حریم خانه آنها تجاوز کرده بودند به بهانه پختن نان، منتظر گذاشته و “سم موش” در خمیر مخلوط و با نان مسموم، آنان را به درک واصل نموده بود. در بیمارستان شهید چمران سوسنگرد، زنان پرستار با حالتى مضطرب از داخل آمبولانس پیاده و مجروحین را به کمک مردم و زنان شهر به داخل بیمارستان منتقل و بلافاصله براى امداد و درمان با همان آمبولانس، روانه خطوط درگیرى مى‌شدند.

در کا نال انتهاى جنوب سوسنگرد به زنان عشایرى برخوردیم که محل اختفاى عراقیان را نشان داده و از مجروحین سپاه اسلام مراقبت و تقاضاى امداد مى‌نمودند و ...

 




تاریخ : چهارشنبه 89/11/13 | 11:25 عصر | نویسنده : احمد یوسفی | نظر