احمد یوسفی ، عضو کوچکی از خادمین شهدا .عضو انجمن قلم ارتش جمهوری اسلامی ایران .عضو مجمع فعالان سایبری ایثار و شهادت کشور ، نویسنده و خبرنگار دفاع مقدس .مدرس انجمن سینمای جوانان بروجرد. از نخبگان ایثارگر استان لرستان . داستان نویس و فیلمساز
انگیزه شب های قدر و شب شهادت امام اول شیعیان حضرت امیر(علیه السّلام)
اگر کارهای نیک بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیری در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودی عاید بندگان می شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان کردن این مطلب، سود و زیانی را متوجه هیچ کس نمی کند، چه انگیزه ای در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گرهی از کار بندگان می گشاید؟ حکمت معرفی شب قدر به عنوان شبی که قرآن در آن نازل شده و شبی که مقدرات در آن سامان داده می شود، چیست؟تمام مقدرات یک ساله انسان در شب قدر مقدر می شود. اما این سوال مطرح است که آیا خود انسان در مقدراتش نقشی دارد یا اینکه چه بخواهد و چه نخواهد، تلاش بکند یا نکند، مقدارتش در این شب رقم می خورد؟نقش شب مقدس قدر و ماه مبارک در پررنگ کردن اعمال قابل انکار نیست؛ در اینجا برای اینکه بدانیم نقش اصلی شب قدر با خود انسان است، این بحث را با خوش بینی و تکیه بر ادله نقلی، یعنی آیات و روایات پی می گیریم. تکیه بر ادله نقلی، از این جهت است که بحث مقدرات شب قدر، بیش از همه بر نقل متکی است. اینکه چه طور و چگونه تقدیر می شود، از رازهای پشت پرده ای است که بخشی از آن را با استفاده از کتاب و سنت می توانیم بفهمیم، حتی اگر مدعی شویم که تنها راه، ادله نقلیه است سخنی به گزاف نگفته ایم.ادله ای که نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت می کند، به شرح زیر است:
?- حالات و دریافت های شخصی
کسانی که اهل دعا و راز و نیاز در شب قدر هستند، نقش خویش را در شب قدر به خوبی دریافته اند. گاهی این حالات آن چنان ژرف و تاثیرگذار است که تا شب قدر آینده و بلکه تا آخر عمر، در همه افکار، اخلاق، کردار و رفتار شخص رخنه کرده و آن را در یک خط و سیر معنوی قرار می دهد. دیگرانی هم که به این حد از معنویت راه پیدا نمی کنند، به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده داری های شب قدر بهره برداری کرده و فیض معنوی می برند. ریشه اصلی این دگرگونی ها و حالات، به خود افراد بر می گردد و اینکه تا چه حد خود را آماده بهره برداری از برکات شب قدر و فضیلت های آن کرده باشند. اگر معنویاتی که در شب قدر نصیب انسان شده و در زندگی آن ها تحولی آفریده، هیچ ارتباطی با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نویسندگان مربوط باشد که هر چه بخواهند، برای هر کس بدون ملاحظه حالاتش تقدیر کنند در این صورت مقتضای حکمت و مصلحت این است که یا به هیچ کس هیچ ندهند و یا آنچه می دهند، به همه یکسان و علی السویه بدهند؛ درحالی که ما می دانیم همه برکات خداوندی در شب قدر برای بندگان سرازیر می گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده می شود؛ پس نتیجه می گیریم تنها دلیل این تفاوت، کارها و اعمال و میزان تلاش خود بندگان است و بس. نتیجه اینکه یکی از راه های رسیدن به اینکه آیا افراد در مقدرات منتخب قدر، صاحب نقش هستند یا نه، این است که ببینیم چه اندازه دگرگونی در همین شب با برکت در آنان ایجاد گشته است.?- شناساندن شب قدر
خداوند تبارک و تعالی با نزول سوره ای خاص، شب قدر را به مردم معرفی فرموده است. در دو آیه این سوره مبارکه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود می آیند. سپس افزوده است: شب سلامت است، و فرموده است: عمل صالح در آن، برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردی به امام باقر(علیه السّلام) عرض کرد: مراد و مقصود از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: « والعمل الصالح فیها من الصلاة والزکاة و انواع الخیر خیر من الف شهر لیس فیها لیلة القدر»؛ کار شایسته از قبیل نماز و زکات، صدقات و انفاقات و انواع خوبی ها در آن شب برتر از هر کار شایسته ای است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست، انجام شود. اگر کارهای نیک بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیری در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودی عاید بندگان می شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان کردن این مطلب، سود و زیانی را متوجه هیچ کس نمی کند، چه انگیزه ای در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گرهی از کار بندگان می گشاید؟ می دانیم که کار بیهوده حتی از افراد عادی و معمولی پسندیده نیست، چه رسد به پروردگار آسمان و زمین که هیچ کاری را بدون حکمت و مصلحت انجام نمی دهد. حکمت معرفی شب قدر به عنوان شبی که قرآن در آن نازل شده و شبی که مقدرات در آن سامان داده می شود، این است که بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فکر و عمل خویش قرار بدهد، اگر کردارش موافق با قرآن و در جهت آن باشد، عمل کننده به آن سعادتمند است و اگر خدای نکرده مخالف با قرآن باشد، فاعل آن شقی خواهد بود.امام صادق علیه السلام در پاسخ به چیستی فلسفه شب قدر می فرمایند: اگر خداوند کارهای مومنان را چندبرابر نکند به سر حد کمال نمی رسند، اما از راه لطف کارهای نیکوی آن ها را چندبرابر می فرماید تا کاستی هایشان جبران شود
?- اجماع و سیره مسلمانان
می دانیم که همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهی، بر اهمیت شب قدر و احیای آن تاکید فراوان دارند و به شب زنده داری آن شب اهتمام می ورزند. نقل شده که یکی از دانشمندان بزرگ اسلام، برای اینکه شب قدر را درک کند، یک سال تمام یعنی حدود ??? شب، از سر شب تا به صبح شب زنده داری کرد. این همه اقبال و توجه به تشکیل اجتماعات باشکوه برای خواندن دعا و مناجات و راز و نیاز و تضرع و ابتهال، همراه گریه و زاری و استغفار برخاسته از یک واقعیت انکارناپذیر است و آن دخالت انسان ها در سرنوشت خودشان است.?- سفارش امامان دین بر احیای شب قدر
حتی در حال بیماری امام صادق(علیه السّلام) به ابوبصیر می فرماید: «وصل فی کل واحده منهما مئه رکعه» در هر یک از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم صد رکعت نماز بخوان «واحیهما ان استطعت الی النور»؛ تا می توانی آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده داری کن «واغتسل فیهما»؛ در آن دو شب غسل کن. ابوبصیر عرض کرد اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان.اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادی ندارد که سر شب کمی بخوابی و باقی مانده شب را، به هر نحوی که می توانی به عبادت بپردازی، چون در ماه رمضان، درهای آسمان گشوده است، شیطان ها در زنجیرند و اعمال مومنان پذیرفته می شود. از حدیث فوق می توان تاثیر فراوان کارهای انسان را بر سرنوشت او ارزیابی کرد. می بینیم ابوبصیر که یک راوی زبردست و کارکشته در فن روایت است، با پیش بردن مرحله به مرحله سوال ها در صدد آن است که ژرفای شب قدر و اهمیت عمل در آن شب را به دست آورد؛ امام(علیه السّلام) هم، چنان بر اهمیت عبادت در شب قدر پافشاری می فرمایند که رضایت نمی دهند بنده حتی اگر بیمار باشد، از نتیجه اعمال صالح خویش محروم گردد. نکته درخور توجهی که تاثیر انسان را مشخص می کند، جمله پایانی امام(علیه السّلام) است که آن را به عنوان ریشه و علت تاکید و تشویق بر عمل صالح بیان فرموده اند؛ آنجا که فرمودند: «و تقبل اعمال المومنین» اعمال مومنان در شب قدر پذیرفته می شود.
?- تشویق بسیار به دعاهای ماثور و راز و نیاز
می دانیم که دعاهای شب قدر از طولانی ترین و پرمحتواترین دعاهاست؛ دعاهایی مانند «جوشن کبیر»، «ابوحمزه ثمالی» و امثال آن ها که اگر با حال و توجه خوانده شود، مایه انقلاب و دگرگونی روحی است، ادعیه ای که انسان را با دریایی از معارف آشنا می کند. انسان با خواندن دعا از یک طرف با یادآوری لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بی پایان خدای مهربان او را در کنار و دستگیر خویش می بیند و نور امید در دلش می درخشد و از دیگر سو، با یادآوردن سختی های جان کندن، تنگی و فشار قبر، گرفتاری های عالم برزخ، حساب و کتاب فردای قیامت، شعله های دردناک و سوزان و حسابرسی دقیق در صحرای محشر، تمام وجودشخص سرشار از ترس و نگرانی گردیده و آنچه عیش و نوش است فراموش کرده و گذشته خود و آنچه بوده و کرده است را با آنچه باید باشد می سنجد و زیانی که در گذشته متوجه وی شده است را در می یابد و علاوه بر شک و تردیدی که نسبت به راه و روش نامطلوب خویش پیدا می کند، ندامت سراسر وجودش را پر کرده و تصمیمی سرنوشت ساز می گیرد و مسیر زندگی اش را دگرگون می کند. اگر هم به این مرحله نرسد، لااقل بر کردار خود بیشتر مواظبت خواهد داشت؛ زیرا بیم و امیدی که دستاورد شب قدر است در مراحل زندگی به یاری اش می شتابد. در مقابل، اگر کسی از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپری کند، در همان جمود و غفلت، زندگی را به پایان خواهد برد و سرنوشت شقاوت باری در انتظارش است. از گفتار فوق، این نتیجه به دست می آید که در واقع خود انسان وارد مسیر سرنوشت خویش گشته و آن را تغییر می دهد. گاهی برای پیمودن مسیر مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل می نشیند؛ گر چه دعا هم نوعی عمل محسوب می شود. بنابراین دعا در شب های قدر که یک کار اختیاری است منشا اثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد؛ به همین دلیل به آن سفارش اکید شده است. علاوه بر سفارش شفاهی بزرگان دین و علمای اسلام به خواندن دعاها در طول سال، در شب های قدر تاکید بیشتری بر این امر شده است، پس حتما منشا اثر است وگرنه کار لغو و بیهوده از بزرگان سر نمی زند.?- نکوهش بهره نبردن از شب قدر
پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «من ادرک لیله القدر، فلم یغفر له فابعده الله » از خداوند به دور باد و نفرین بر کسی که به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود. با این حدیث نقش انسان در تعیین سرنوشت خود واضح تر می گردد و معلوم می شود که بدبختی و شقاوت مقدر در شب قدر، نتیجه کار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقی با توجه به شأن و مقام پیامبر گرامی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قابل قبول نیست که آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن کاری بی اثر و بی خاصیت، سهل انگاران را نکوهش و مذمت فرمایند.از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که فرمودند:«ان هذا الشهر قد حضرکم»؛ ماه مبارک به شما رو آورده است. «و فیه لیله خیر من الف شهر»؛ در این ماه شبی است که برتر از هزار ماه است. «من حرمها فقد حرم الخیر کله»؛ هر کس از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بی نصیب مانده است. «ولا یحرم خیرها الا محروم» ؛ و محروم نمی ماند از برکات شب قدر، مگر کسی که خویشتن را محروم کرده است. روایات، بعضی از گناهان را مانع بهره برداری گناهکار از شب قدر دانسته اند، از جمله آن کارها می خوارگی یا «دائم الخمر» بودن و نیز آزار پدر و مادر است.
?- شب قدر مکمل اعمال صالح
یکی از دلایل تفضل شب قدر به امت اسلام، کامل و پرکردن پیمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران کمبودهای آنان است، تا با دستی پر این جهان را ترک کنند. پیش از این گفتیم که امام صادق(علیه السّلام) در تفسیر آیه شریفه «لیله القدر خیر من الف شهر» فرمودند: مراد این است که انجام کار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. روایتی نیز از امام باقر(علیه السّلام) وارد شده، در پاسخ به این پرسش که چرا شب قدر به وجود آمده و به عبارت دیگر فلسفه شب قدر چیست؟ ایشان می فرمایند: «و لولا ما یضاعف الله للمومنین، لما بلغوا ولکن الله عزوجل یضاعف لهم الحسنات»؛ اگر خداوند کارهای مومنان را چندبرابر نکند به سر حد کمال نمی رسند، اما از راه لطف کارهای نیکوی آن ها را چندبرابر می فرماید تا کاستی هایشان جبران شود. از این روایت و روایت قبلی به خوبی می توان فهمید که مبنا و اساس، عمل صالح خود بنده است؛ هنگامی که یک عمل صالح معمولی با زمانی پربرکت و مقدس همراه گردد، از ارزشی چند برابر برخوردار می شود و گاه همراه شدن یک عمل صالح با ولایت و اعتقاد و امامت می تواند انسان را به اوج شرافت برساند. پس، راز سعادتمند شدن انسان ها در شب قدر، عمل اختیاری صالحی است که با عنایت خداوند، برکت یافته و چندبرابر می شود.در روایات به پاره ای از اعمال سفارش شده که نتیجه ویژه آن در شب قدر به دست می آید.
در باره امام زین العابدین علیه السلام آمده است: در هر روز ماه مبارک یک درهم صدقه می دادند ، آن گاه می فرمودند: شاید با این کار شب قدر را دریابم و از آن بهره گیرم
?- نتیجه بخش بودن بعضی از اعمال در شب قدر نهفته است:
?- نماز
«انس بن مالک» از پیامبر گرامی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که فرمودند: «من صلی من اول شهر رمضان الی آخره فی جماعه فقد اخذ بحظا من لیله القدر» ؛ کسی که از اول تا آخر ماه مبارک، در نماز جماعت حاضر شود، بهره ای از شب قدر نصیبش شده است.?- افطاری دادن با مال حلال
«ابو شی ابن حیان» از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که فرمودند: «من فطر صائما فی شهر رمضان من کسب حلال صلت علیه الملائکه و لیالی رمضان کلها و صافحه جبرائیل(علیه السّلام) لیله القدر و من صافحه جبرائیل(علیه السّلام) یرق قلبه و تکثر دموعه...» کسی که با مالی که از راه حلال به دست آورده، روزه داری را افطار دهد، در تمام شب های رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئیل در شب قدر با وی مصافحه کند، نشانه مصافحه جبرئیل آن است که دل مصافحه شونده نرم و اشکش جاری می شود.?- صدقه
در باره امام زین العابدین(علیه السّلام) آمده است: «کان اذا دخل شهر رمضان تصدق فی کل یوم بدرهم فیقول: لعلی اصیب لیله القدر» ؛ در هر روز ماه مبارک یک درهم صدقه می دادند، آن گاه می فرمودند: شاید با این کار، شب قدر را دریابم و از آن بهره گیرم. «عبدالله بن مسعود» روایت می کند که شبی رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از نماز عشا فارغ شد، مردی از میان صفوف برخاست و گفت: ای مهاجران و انصار، مردی غریبم و بر هیچ چیز قدرت ندارم. مرا طعامی دهید. رسول خدا گفت: ای فقیر، ذکر غریبی مکن که دل مرا اندوهگین ساختی. بعد از آن فرمودند، غریبان چهار نوعند: ?- مسجدی که در میان قومی باشد که در آنجا نروند و نماز نخوانند. ?- مصحفی و قرآنی که در خانه ای باشد و مردم آن خانه از آن تلاوت نکنند. ?- عالمی که در میان جماعتی باشد و ایشان تفقد وی نکنند و از او مسایل دینی سوال نکنند. ?- اسیران اهل اسلام که در میان کفار باشند. پس فرمود: کیست که مؤونه و غذای این مرد را کفایت کند تا در فردوس اعلا خدا او را جای دهد؟ حضرت علی(علیه السّلام) برخاست و دست سائل را گرفت و به حجره فاطمه زهرا(س) رفت و گفت: ای دختر رسول خدا، در کار این میهمان نظری کن. حضرت زهرا فرمود: در خانه طعام اندکی موجود است و حسن و حسین گرسنه اند و شما روزه دارید و آن طعام یک نفر را بیشتر کفایت نمی کند. علی(علیه السّلام) فرمود: آن را حاضر کن.فاطمه(س) طعام را پیش آورد. حضرت امیر آن طعام را پیش میهمان نهاد و با خود گفت که اگر من از این طعام بخورم میهمان را کافی نباشد و اگر نخورم سبب خجالت میهمان شود، پس دست دراز کرد به سوی چراغ و چنان نشان داد که چراغ را اصلاح می کنم و آن را خاموش کرد و فاطمه(س) را گفت در روشن کردن چراغ دیگر تعلل کن تا میهمان از خوردن غذا فارغ شود و خود حضرت دهان را می جنباند تا مهمان تصور کند که علی غذا می خورد.
?- شب زنده داری
حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «من احیا ء لیله القدر حول عنه العذاب الی السنه القابله» , کسی که شب قدر را شب زنده داری کند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دورگردد.?- غسل و شب زنده داری
امام موسی بن جعفر(علیه السّلام) فرمودند: «من اغتسل لیله القدر و احیاها الی طلوع الفجر خرج من ذنوبه» ؛ کسی که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده داری کند، گناهانش آمرزیده می شود.روایاتی که ذکر شد به خوبی دلالت دارند که برخی مقدرات و پاداش ها، مانند دورشدن عذاب دوزخ که در حدیث پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ذکر شده بود، نتیجه کار خود بندگان است.
موارد فوق می تواند برای نشان دادن اینکه سرنوشت هر انسانی در شب قدر به دست خودش رقم می خورد، کافی باشد، ولی برای تکمیل بحث، نکاتی چند که خارج از چارچوب شب قدر و نشان دهنده موثربودن انسان در تعیین سرنوشت خویش است را مطرح می کنیم. این بحث تکمیلی را در دو بخش انجام می دهیم:
?- عمل و پاداش آن در ماه مبارک رمضان
?-عمل و پاداش آن، صرف نظر از زمان خاص
?- پاداش ها در ماه مبارک رمضان
امام هشتم، علی بن موسی الرضا(علیه السّلام) فرمودند: در ماه مبارک کارهای خوب پذیرفته و کارهای زشت بخشیده شده است. خواندن یک آیه قرآن در این ماه، برابر با یک ختم قرآن در ماه های دیگر است. کسی که برادر خود را با یک لبخند شاد کند، در روز واپسین خداوند دلش را شاد کرده و مژده بهشت به او دهد. کسی که مومنی را در این ماه یاری کند، خداوند در روزی که قدم ها بر پل صراط می لغزند او را دستگیری کرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هرکس خشم خود را نگه دارد، خداوند در روز قیامت بر وی خشم نکند. هرکس درمانده ای را فریادرسی کند، خداوند در روز قیامت وی را از رسوایی بزرگ ایمن گرداند و رسوایش نکند. کسی که ستمدیده ای را یاری کند، خداوند او را در دنیا، در مقابل دشمنانش یاری کرده و در روز قیامت نیز، در موقف حساب و میزان یاری اش فرماید. و در روایت دیگر امام صادق(علیه السّلام) از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که فرمودند: کسی که ماه مبارک رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به دیگران اجتناب ورزد، خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمی می کند. دو روایت بالا ارتباط محکم پاداش ها و اعمال بنده در ماه مبارک و نقش انسان در ترسیم سیمای درونی او را کاملا آشکار نموده است.
?- پاداش عمل ،صرف نظر از زمان خاص
آیات و روایات فراوانی هست که بعضی دگرگونی ها و پاداش های خاص را نتیجه کار بنده دانسته، یا عمل او را تنها عامل معرفی کرده اند.
نمونه ای از این آیات و روایات:«ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ در حقیقت خدا حال قومی را تغییر نمی دهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند. «ظهرالفساد فی البر والبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون» ؛ به سبب اعمال مردم، فساد در خشکی و دریا آشکار شد تا به آنان جزای بعضی از کارهایشان را بچشانند، باشد که باز گردند.
دعا دگرگون کننده سرنوشت
«ابن حیان» و «حاکم» از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده اند که فرمود: فقط دعاست که تقدیر و سرنوشت ها را دگرگون می کند و تنها نیکی است که مایه افزایش عمر می گردد. گاهی شخص گناهی را مرتکب می شود و به واسطه آن از روزی و نعمتی محروم می شود.چند تذکر و نتیجه
دعا، برطرف کننده بلا
عایشه همسر پیامبر گرامی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از آن حضرت روایت کرده: گریزی از سرنوشت و فقدان نیست، اما دعا برای آنچه پیش آمده و خواهد آمد سودمند است. دعا گاهی به پیشواز گرفتاری می شتابد؛ پس تا روز قیامت با یکدیگر در کشمکش هستند و دعا از تحقق بلا پیشگیری می کند.
پافشاری در راز و نیاز
امام صادق(علیه السّلام) می فرماید: «لولا الحاح المومنین علی طلب الرزق لنقلهم من الحال التی هم فیها الی حال اضیق منه» ؛ اگر مومنان به درخواست روزی از خدا اصرار نورزند، زندگی بر آنان تنگ آمده و معیشتشان رو به کاستی می نهد. بعید نیست که مراد از درخواست که در این حدیث شریف آمده، درخواست عملی نیز باشد. به عبارت دیگر، از خدا درخواست چیزی کردن، گاهی با زبان سر، گاهی با زبان عمل و گاهی با تلاش و به کار انداختن قوا و استعدادهای خدادادی است. مردم تلاشگر و پویا، شایستگی خویش را برای تفضل بیشتر نعمات و وسعت معیشت نشان می دهند و خداوند هم به پاس این شایستگی، رفاه و آسایش و وسعت بیشتری به زندگی آنان عطا می فرماید. به همین خاطر امام(علیه السّلام) می فرمایند اگر مومنان بر درخواست روزی اصرار نورزند (راه عافیت طلبی را پیشه کنند) زندگی بر آنان تنگ آمده و رفاه و آسایش آن ها رو به کاستی می گذارد.ولایت در گرو کردار نیک
از جمله وصایای امام باقر(علیه السّلام) به شیعیان و اولاد هاشم این است: به خدا سوگند، ما نه از خدا طلبکاریم و نه با او پیوند خویشاوندی داریم، بلکه تنها راه نزدیکی به او فرمانبرداری است؛ اگر کسی از شما حق را فرمانبرداری کرده و عمل صالح انجام دهد، ولایت ما اهل بیت برایش سودمند خواهد بود، اما اگر نافرمانی کرده و گناه پیشه کند، از ولایت ما سودی نخواهد برد. به ولایت مغرور نشوید[ و اطاعت خدا را با تکیه بر ولایت کنار نگذارید].امام باقر(علیه السّلام) سه بار این هشدار را تکرار فرمودند. در این حدیث می بینیم که تنها معیار تقرب و نزدیکی به خدا همان عمل صالح خود فرد است؛ البته ولایت اهل بیت: بهترین پوشش دهنده عمل صالح خواهد بود.
تقدیر با دارو و درمان
«حکیم بن حزام» گوید: به پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض کردم: آیا داروهایی که خود را با آن ها درمان می کنیم مانع از تقدیر الهی است؟ پیامبر گرامی فرمودند: دارو و درمان، خود از مقدرات است.در توضیح حدیث فوق باید گفت، دو گونه سرنوشت در انتظار بیمار است: یکی اینکه با درد بماند و به پزشک مراجعه نکند که در این صورت بیماری او گسترش می یابد. راه دیگر این است که به پزشک و دارو و درمان رو آورده و با استفاده از نسخه پزشک، سرنوشت پیشین را تغییر داده و با دارو و درمان تندرستی را به خود بازگرداند. به هر دلیل، از این روایت استفاده می شود که بیماری را می توان به دارو و درمان تغییر داد و به تندرستی تبدیل کرد.
شب قدر ؛ تقریر سعادت انسانی
شب قدر یعنی چه؟
مراد از قدر، تقدیر و اندازهگیری است و شب قدر شب اندازهگیری است و خداوند متعال در این شب حوادث یک سال را تقدیر میکند و زندگی، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و اموری از این قبیل را در این شب مقدر میگرداند.شب قدر کدام شب است؟
در قرآن کریم آیهای که به صراحت بیان کند شب قدر چه شبی است دیده نمیشود. ولی از جمعبندی چند آیه از قرآن کریم میتوان فهمید که شب قدر یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو میفرماید: “انا انزلناه فی لیله مبارکه.”(دخان / 3) این آیه گویای این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوی دیگر میفرماید: “شهررمضان الذی انزل فیه القرآن.”(بقره / 185) و گویای این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است و در سوره قدر میفرماید: «انا انزلناه فی لیله القدر.”(قدر/1) از مجموع این آیات استفاده میشود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما اینکه کدام یک از شبهای ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزی بر آن دلالت ندارد و تنها از راه اخبار میتوان آن شب را معین کرد.در بعضی از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخی دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگری متعین در شب بیست و سوم است. و عدم تعیین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند. پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شبهای ماه رمضان و یکی از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت به طور عجیبی با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند، ولی معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است و در آن شب قرآن نازل شده است. تکرار شب قدر در هر سال شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالی که قرآن در آن نازل شد نیست، بلکه با تکرار سالها، آن شب نیز تکرار میشود.
یعنی در هر ماه رمضان شب قدری است که در آن شب امور سال آینده تقدیر میشود. دلیل بر این امر این است که اولاً: نزول قرآن بهطور یکپارچه در یکی از شبهای قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولی تعیین حوادث تمامی قرون گذشته و آینده در آن شب بیمعنی است. ثانیاً: کلمه «یفرق» در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.”(دخان / 6) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را میرساند و نیز کلمه «تنزل» درآیه کریمه «تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر»(قدر / 4) به دلیل مضارع بودنش دلالت بر استمرار دارد. ثالثاً: از ظاهر جمله “شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن.”(بقره / 185) چنین برمیآید که مادامی که ماه رمضان تکرار میشود آن شب نیز تکرار میشود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست، بلکه در هر سال در ماه رمضان تکرار میشود.
در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسی از ابوذر روایت شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله، آیا شب قدر شبی است که درعهد انبیا بوده و امر به آنان نازل میشده و چون از دنیا میرفتند نزول امر در آن شب تعطیل میشده است؟ فرمود: “نه، بلکه شب قدر تا قیامت هست.” عظمت شب قدر را در سوره قدر میخوانیم: «انا انزلناه فی لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.” خداوند متعال برای بیان عظمت شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هی هی خیر من الف شهر» یعنی با این که میتوانست در آیه دوم و سوم به جای کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند و با آیه “لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است، چه اینکه مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن در این است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. احیا یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است. از امام صادق علیه السلام سوال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ (با این که در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش یک شب قدر است.) حضرت فرمود: “عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.”
وقایع شب قدر
الف- نزول قرآن.
ظاهر آیه شریفه “انا انزلناه فی لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگی و دفعی بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجی است. قرآن کریم به دو گونه نازل شده است: 1- نزول یکباره در یک شب معین 2- نزول تدریجی در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص) آیاتی چون «قرانا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا»(اسرا / 106) نزول تدریجی قرآن را بیان میکند. در نزول دفعی (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سورهها و آیات است یک دفعه نازل نشده است، بلکه بهصورت اجمال همه قرآن نازل شده است، چون آیاتی که درباره وقایع شخصی و حوادث جزئی نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصهای دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و در آن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتی درست در نمیآید، مگر اینکه زمان و مکانش و واقعهای که دربارهاش نازل شده رخ دهد. به طوری که اگر از آن زمانها و مکانها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهراً موارد آن آیات حذف میشود و دیگر بر آنها تطبیق نمیکنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دو بار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است. همان اجمال و تفصیلی که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.”(هود / 1) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.ب- تقدیر امور خداوند متعال در شب قدر.
شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگی، وسعت یا تنگی روزی، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و... تقدیر میکند. در آیه شریفه «انا انزلناه فی لیله القدر»(قدر / 1) کلمه «قدر» دلالت بر تقدیر و اندازهگیری دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.”(دخان / 6) که در وصف شب قدر نازل شده است بر تقدیر دلالت میکند. چون کلمه «فرق» به معنای جداسازی و مشخصکردن دو چیز از یکدیگر است و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعهای که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازهگیری مشخص سازند. امور به حسب قضای الهی دارای دو مرحلهاند؛ یکی اجمال و ابهام و دیگری تفصیل و شب قدر به طوری که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم» برمیآید شبی است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون میآیند.ج- نزول ملائکه و روح
بر اساس آیه شریفه “تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ”(قدر / 4) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند. مراد از روح، آن روحی است که از عالم امر است و خدای متعال دربارهاش فرموده است “قل الروح من امر ربی.”(اسراء / 85) در این که مراد از امر چیست؟ بحثهای مفصلی در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست بسنده میشود؛1- پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: وقتی شب قدر میشود ملائکهای که ساکن در «سدره المنتهی» هستند و جبرئیل یکی از ایشان است نازل میشوند، در حالی که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچمهایی را به همراه دارند. یک پرچم بالای قبر من و یکی بر بالای بیتالمقدس و پرچمی در مسجدالحرام و پرچمی بر طورسینا نصب میکنند و هیچ مومن و مومنهای در این نقاط نمیماند مگر آنکه جبرئیل به او سلام میکند، مگر کسی که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد.
2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سوال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح از آن سنخ نیست. مگر نمیبینی خدای تعالی فرموده: «تنزل الملئکه والروح» پس معلوم میشود روح غیر از ملائکه است.
د- سلام و امنیت قرآن کریم.
در بیان این ویژگی شب قدر میفرماید: « سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ”(قدر / 5) کلمه سلام و سلامت به معنای عاری بودن از آفات ظاهری و باطنی است و جمله « سَلامٌ هِیَ » اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهی تعلق گرفته است به اینکه رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوی او روی میآورند و نیز به اینکه در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به این معنا که عذابی جدید نفرستد و لازمه این معنا این است که در این شب کید شیطانها هم موثر واقع نشود. چنانکه در بعضی از روایات نیز به این معنا اشاره شده است. البته بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از کلمه «سلام» این است که در شب قدر ملائکه از هر مومن مشغول به عبادت بگذرند، سلام میدهند.منبع:http://www.bashgah.net /س
نقش انسان در مقدرات شب قدر
1- حالات و دریافت هاى شخصى کسانى که اهل دعا و راز و نیاز و اهل شب قدر هستند, نقش خویش را در شب قدر به خوبى دریافته اند. گاهى این حالات آن چنان ژرف و تاثیرگذار است که تا شب قدر آینده و بلکه تا آخر عمر, در همه افکار, اخلاق, کردار و رفتار شخص رخنه کرده و آن را در یک خط و سیر معنوى قرار مى دهد. دیگرانى هم که به این حد از معنویت راه پیدا نمى کنند, به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده دارىهاى شب قدر بهره بردارى کرده و فیض معنوى مى برند. ریشه اصلى این دگرگونى ها و حالات, به خود افراد بر مى گردد و اینکه تا چه حد خود را آماده بهره بردارى از برکات شب قدر و فضیلت هاى آن کرده باشند. ...
اگر معنویاتى که در شب قدر نصیب انسان شده و در زندگى آن ها تحولى آفریده, هیچ ارتباطى با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نویسندگان مربوط باشد که هر چه بخواهند, براى هر کس بدون ملاحظه حالاتش تقدیر کنند در این صورت مقتضاى حکمت و مصلحت این است که یا به هیچ کس هیچ ندهند و یا آنچه مى دهند, به همه یکسان و على السویه بدهند; در حالى که ما مى دانیم همه برکات خداوندى در شب قدر براى بندگان سرازیر مى گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده مى شود; پس نتیجه مى گیریم تنها دلیل این تفاوت, کارها و اعمال و میزان تلاش خود بندگان است و بس. نتیجه اینکه یکى از راه هاى رسیدن به اینکه آیا افراد در مقدرات منتخب قدر, صاحب نقش هستند یا نه, این است که ببینیم چه اندازه دگرگونى در همین شب با برکت در آنان ایجاد گشته است.
2- شناساندن شب قدر خداوند تبارک و تعالى با نزول سوره اى خاص, شب قدر را به مردم معرفى فرموده است. در دو آیه این سوره مبارکه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود مىآیند. سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او, برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردى به امام باقر(علیه السّلام) عرض کرد: مراد و مقصود از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: ((والعمل الصالح فیها من الصلاه والزکاه و انواع الخیر خیر من الف شهرلیس فیها لیله القدر)) (1); کار شایسته از قبیل نماز و زکات, صدقات و انفاقات و, انواع خوبى ها در آن شب برتر از هر کار شایسته اى است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست, انجام شود.
اگر کارهاى نیک بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیرى در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد, از گفتن و دانستن آن چه سودى عاید بندگان مى شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان کردن این مطلب, سود و زیانى را متوجه هیچ کس نمى کند, چه انگیزه اى در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان, در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد, چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گرهى از کار بندگان مى گشاید؟ مى دانیم که کار بیهوده حتى از افراد عادى و معمولى پسندیده نیست, چه رسد به پروردگار آسمان و زمین که هیچ کارى را بدون حکمت و مصلحت انجام نمى دهد.
حکمت معرفى شب قدر به عنوان شبى که قرآن در آن نازل شده و شبى که مقدرات در آن سامان داده مى شود, این است که بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فکر و عمل خویش قرار بدهد,اگر کردارش موافق با قرآن و در جهتآن باشد, عمل کننده بهآن سعادتمنداست واگر خداى نکرده مخالف با قرآن باشد, فاعل آن شقى خواهدبود.
3- اجماع و سیره مسلمانان مى دانیم که همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهى, بر اهمیت شب قدر و احیاى آن تاکید فراوان دارند و به شب زنده دارى آن شب, اهتمام مى ورزند. نقل شده که یکى از دانشمندان بزرگ اسلام, براى اینکه شب قدر را درک کند, یک سال تمام یعنى حدود 357 شب, از سر شب تا به صبح شب زنده دارى کرد.(2) این همه اقبال و توجه به تشکیل اجتماعات با شکوه براى خواندن دعا و مناجات و راز و نیاز و تضرع و ابتهال, همراه گریه وزارى و استغفار, برخاسته از یک واقعیت انکارناپذیر است و آن دخالت انسان ها در سرنوشت خودشان است.
4- سفارش امامان دین بر احیاى شب قدر حتى در حال بیمارى امام صادق(علیه السّلام) به ابوبصیر مى فرماید: ((وصل فى کل واحده منهما مئه رکعه)); در هر یک از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم صد رکعت نماز بخوان ((واحیهما ان استطعت الى النور)); تا مى توانى آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده دارى کن ((واغتسل فیهما)); در آن دو شب غسل کن. ابوبصیر عرض کرد اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان.
اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادى ندارد که سر شب کمى بخوابى و باقى مانده شب را, به هر نحوى که مى توانى به عبادت بپردازى, چون در ماه رمضان, درهاى آسمان گشوده است, شیطان ها در زنجیرند و اعمال مومنان پذیرفته مى شود. از حدیث فوق, مى توان تاثیر فراوان کارهاى انسان را بر سرنوشت او ارزیابى کرد. مى بینیم ابوبصیر که یک راوى زبردست و کار کشته در فن روایت است, با پیش بردن مرحله به مرحله سوال ها در صدد آن است که ژرفاى شب قدر و اهمیت عمل در آن شب را به دست آورد; امام(علیه السّلام) هم, چنان بر اهمیت عبادت در شب قدر پافشارى مى فرمایند که رضایت نمى دهند بنده حتى اگر بیمار باشد, از نتیجه اعمال صالح خویش محروم گردد. نکته در خور توجهى که تاثیر انسان را مشخص مى کند, جمله پایانى امام(علیه السّلام) است که آن را به عنوان ریشه و علت تاکید و تشویق بر عمل صالح بیان فرموده اند; آنجا که فرمودند: ((و تقبل اعمال المومنین)); اعمال مومنان در شب قدر پذیرفته مى شود. (3)
5- تشویق زیاد به دعاهاى ماثور و راز و نیاز مى دانیم که دعاهاى شب قدر, از طولانى ترین و پر محتواترین دعاهاست; دعاهایى مانند ((جوشن کبیر)), ((ابوحمزه ثمالى)) و امثال آن ها, که اگر با حال و توجه خوانده شود, مایه انقلاب و دگرگونى روحى است, ادعیه اى که انسان را با دریایى از معارف آشنا مى کند. انسان با خواندن دعا از یک طرف, با یاد آورى لطف, گذشت, کرم, رحمت و بخشش بى پایان خداى مهربان او را در کنار و دستگیر خویش مى بیند و نور امید در دلش مى درخشد و از دیگر سو, با یاد آوردن سختى هاى جان کندن, تنگى و فشار قبر, گرفتارىهاى عالم برز, حساب و کتاب فرداى قیامت, شعله هاى دردناک و سوزان دوز و حسابرسى دقیق در صحراى محشر, تمام وجودش, سرشار از ترس و نگرانى گردیده و آنچه عیش و نوش است فراموش کرده و گذشته خود و آنچه بوده و کرده است را با آنچه باید باشد مى سنجد و زیانى که در گذشته متوجه وى شده است را در مى یابد و علاوه بر شک و تردیدى که نسبت به راه و روش نا مطلوب خویش پیدا مى کند, ندامت سراسر وجودش را پر کرده و تصمیمى سرنوشت ساز مى گیرد و مسیر زندگى اش را دگرگون مى کند.
اگر هم به این مرحله نرسد, لااقل بر کردار خود بیشتر مواظبت خواهد داشت; زیرا بیم و امیدى که دستاورد شب قدر است در مراحل زندگى به یارىاش مى شتابد.
در مقابل, اگر کسى از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپرى کند, در همان جمود و غفلت, زندگى را به پایان خواهد برد و سرنوشتى شقاوت بار در انتظارش مى باشد. از گفتار فوق, این نتیجه به دست مىآید که در واقع خود انسان وارد مسیر سرنوشت خویش گشته و آن را تغییر مى دهد. گاهى براى پیمودن مسیر مقدرات, بر بال دعا و گاه بر بال عمل مى نشیند; گر چه دعا هم نوعى عمل محسوب مى شود. بنابراین, دعا در شب هاى قدر که یک کار اختیارى است منشااثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد; به همین دلیل به آن سفارش اکید شده است. علاوه بر سفارش شفاهى بزرگان دین و علماى اسلام به خواندن دعاها در طول سال, در شب هاى قدر تاکید بیشترى بر این امر شده است; پس حتما منشا اثر است وگرنه کار لغو و بیهوده از بزرگان سر نمى زند.
6- نکوهش بهره نبردن از شب قدر پیامبر گرامى اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: ((من ادرک لیله القدر, فلم یغفر له فابعده الله )) (4); از خداوند به دور باد و نفرین بر کسى که به شب قدر برسد و زنده باشد, اما آمرزیده نشود. با این حدیث نقش انسان در تعیین سرنوشت خود واضح تر مى گردد و معلوم مى شود که بدبختى و شقاوت مقدر در شب قدر, نتیجه کار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقى با توجه به شان و مقام پیامبر گرامى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قابل قبول نیست که آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن کارى بى اثر و بى خاصیت, سهل انگاران را نکوهش و مذمت فرمایند. ((انس بن مالک)) از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که فرمودند:((ان هذا الشهر قد حضرکم)); ماه مبارک به شما رو آورده است. ((و فیه لیله خیر من الف شهر)); در این ماه شبى است که برتر از هزار ماه است. ((من حرمها فقد حرم الخیر کله)); هر کس از فیض شب قدر محروم گردد, از تمام خیرات بى نصیب مانده است. ((ولا یحرم خیرها الا محروم)) (5); و محروم نمى ماند از برکات شب قدر, مگر کسى که خویشتن را محروم کرده است. روایات, بعضى از گناهان را مانع بهره بردارى گناهکار از شب قدر دانسته اند, از جمله آن کارها میخوارگى یا ((دایم الخمر)) بودن و نیز آزار پدر و مادر است.
7- شب قدر مکمل اعمال صالح یکى از دلایل تفضل شب قدر به امت اسلام, کامل و پر کردن پیمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران کمبودهاى آنان است, تا با دستى پر این جهان را ترک کنند. پیش از این گفتیم که امام صادق(علیه السّلام) در تفسیر آیه شریفه ((لیله القدر خیر من الف شهر)) فرمودند: مراد این است که انجام کار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. روایتى نیز از امام باقر(علیه السّلام) وارد شده, در پاس0 به این پرسش که چرا شب قدر به وجود آمده و به عبارت دیگر فلسفه شب قدر چیست؟
ایشان مى فرمایند: ((و لولا ما یضاعف الله للمومنین, لما بلغوا ولکن الله عز و جل یضاعف لهم الحسنات)); اگر خداوند کارهاى مومنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمى رسند, اما از راه لطف کارهاى نیکوى آن ها را چند برابر مى فرماید تا کاستى هایشان جبران شود. از این روایت و روایت قبلى به خوبى مى توان فهمید که مبنا و اساس, عمل صالح خود بنده است; هنگامى که یک عمل صالح معمولى با زمانى پر برکت و مقدس همراه گردد, از ارزشى چند برابر برخوردار مى شود و گاه همراه شدن یک عمل صالح با ولایت و اعتقاد و امامت مى تواند انسان را به اوج شرافت برساند; پس, راز سعادتمند شدن انسان ها در شب قدر, عمل اختیارى صالحى است که با عنایت خداوند, برکت یافته و چند برابر مى شود.
8- نتیجه بخش بودن بعضى از اعمال در شب قدر قدر نهفته است: 1- نماز ((انس بن مالک)) از پیامبر گرامى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که فرمودند: ((من صلى من اول شهر رمضان الى آخره فى جماعه فقد اخذ بحظا من لیله القدر)) (6); کسى که از اول تا آخر ماه مبارک, در نماز جماعت حاضر شود, بهره اى از شب قدر نصیبش شده است.
2- افطارى دادن با مال حلال ((ابو شی ابن حیان)) از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که فرمودند: ((من فطر صائما فى شهر رمضان من کسب حلال صلت علیه الملائکه و لیالى رمضان کلها و صافحه جبرائیل(علیه السّلام) لیله القدر و من صافحه جبرائیل(علیه السّلام) یرق قلبه و تکثر دموعه...)) (7); کسى که با مالى که از راه حلال به دست آورده, روزه دارى را افطار دهد, در تمام شب هاى رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه کند, نشانه مصافحه جبرئیل آن است که دل مصافحه شونده نرم و اشکش جارى مى شود.
3- صدقه در باره امام زین العابدین(علیه السّلام) آمده است: ((کان اذا دخل شهر رمضان تصدق فى کل یوم بدرهم فیقول: لعلى اصیب لیله القدر)) (8); در هر روز ماه مبارک یک درهم صدقه مى دادند, آن گاه مى فرمودند: شاید با این کار, شب قدر را دریابم و از آن بهره گیرم. ((عبدالله بن مسعود)) روایت مى کند که شبى رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از نماز عشا فارغ شد, مردى از میان صفوف برخاست و گفت: اى مهاجران و انصار, مردى غریبم و بر هیچ چیز قدرت ندارم. مرا طعامى دهید. رسول خدا گفت: اى فقیر, ذکر غریب مکن که دل مرا اندوهگین ساختى.
بعد از آن فرمودند: غریبان چهار قسمتند:
1- مسجدى که در میان قومى باشد که در آنجا نروند و نماز نخوانند.
2- مصحفى و قرآنى که در خانه اى باشد و مردم آن خانه از آن تلاوت نکنند.
3- عالمى که در میان جماعتى باشد و ایشان تفقد وى نکنند و از او مسایل دینى سوال نکنند.
4- اسیران اهل اسلام که در میان کفار باشند,
پس فرمود: کیست که موونه و غذاى این مرد را کفایت کند تا در فردوس اعلا خدا او را جاى دهد؟ حضرت على(علیه السّلام) برخاست و دست سائل را گرفت و به حجره فاطمه زهرا(س) رفت و گفت: اى دختر رسول خدا, در کار این میهمان نظرى کن. حضرت زهرا فرمود: در خانه طعام اندکى موجود است و حسن و حسین گرسنه اند و شما روزه دارید و آن طعام یک نفر را بیشتر کفایت نمى کند. على(علیه السّلام) فرمود: آن را حاضر کن.
فاطمه(س) طعام را پیش آورد. حضرت امیر آن طعام را پیش میهمان نهاد و با خود گفت که اگر من از این طعام بخورم میهمان را کافى نباشد و اگر نخورم سبب خجالت میهمان شود, پس دست دراز کرد به سوى چراغ و چنان نشان داد که چراغ را اصلاح مى کنم و آن را خاموش کرد و فاطمه(س) را گفت در روشن کردن چراغ دیگر تعلل کن تا میهمان از خوردن غذا فارغ شود و خود حضرت دهان را مى جنباند تا مهمان تصور کند که على غذا مى خورد. و چون میهمان از غذا خوردن فارغ شد فاطمه(س) چراغ را آورد و طعام همچنان برجاى بود. امیرالمومنین فرمود: اى فقیر, چرا طعام خود را نخوردى؟ گفت: سیر شدم; پس على(علیه السّلام) و فاطمه(س) و حسن(علیه السّلام) و حسین(علیه السّلام) و فضه و همسایگان از آن طعام خوردند و هنوز باقى بود. (9) 4- شب زنده دارى حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: ((من احیا لیله القدر حول عنه العذاب الى السنه القابله)) (10); کسى که شب قدر را شب زنده دارى کند, تا شب قدر آینده, عذاب دوز از او دور گردد.
5- غسل و شب زنده دارى امام موسى بن جعفر(علیه السّلام) فرمودند: ((من اغتسل لیله القدر و احیاها الى طلوع الفجر خرج من ذنوبه)) (11); کسى که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده دارى کند, گناهانش آمرزیده مى شود. روایاتى که ذکر شد به خوبى دلالت دارند که برخى مقدرات و پاداش ها, مانند دور شدن عذاب دوز که در حدیث پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ذکر شده بود, نتیجه کار خود بندگان است. موارد فوق مى تواند براى نشان دادن اینکه سرنوشت هر انسانى در شب قدر به دست خودش رقم مى خورد, کافى باشد, ولى براى تکمیل بحث, نکاتى چند که خارج از چارچوب شب قدر و نشان دهنده موثر بودن انسان در تعیین سرنوشت خویش است را مطرح مى کنیم. این بحث تکمیلى را در دو بخش انجام مى دهیم:
1- عمل و پاداش آن در ماه مبارک رمضان.
2- عمل و پاداش آن, صرف نظر از زمان خاص.
1- پاداش ها در ماه مبارک رمضان امام هشتم على بن موسى الرضا(علیه السّلام) فرمودند: در ماه مبارک کارهاى خوب پذیرفته و کارهاى زشت بخشیده شده است. خواندن یک آیه قرآن در این ماه, برابر با یک ختم قرآن در ماه هاى دیگر است. کسى که برادر خود را با یک لبخند شاد کند, در روز واپسین خداوند دلش را شاد کرده و مژده بهشت به او دهد.
کسى که مومنى را در این ماه یارى کند, خداوند در روزى که قدم ها بر پل صراط مى لغزند او را دستگیرى کرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هرکس خشم خود را نگه دارد, خداوند در روز قیامت بر وى خشم نکند. هرکس درمانده اى را فریادرسى کند, خداوند در روز قیامت وى را از رسوایى بزرگ ایمن گرداند و رسوایش نکند. کسى که ستمدیده اى را یارى کند, خداوند او را در دنیا, در مقابل دشمنانش یارى کرده و در روز قیامت نیز, در موقف حساب و میزان یاریش فرماید. (12)
و در روایت دیگر امام صادق(علیه السّلام) از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که فرمودند: کسى که ماه مبارک رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به دیگران اجتناب ورزد, خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمى مى کند. (13) دو روایت بالا ارتباط محکم پاداش ها و اعمال بنده در ماه مبارک و نقش انسان در ترسیم سیماى درونى او را کاملا آشکار نموده است.
2- پاداش عمل با صرف نظر از زمان خاص آیات و روایات فراوانى هست که بعضى دگرگونى ها و پاداش هاى خاص را نتیجه کار بنده دانسته, یا عمل او را تنها عامل معرفى کرده اند.
نمونه اى از این آیات و روایات: ((ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم))(14); در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمى دهد, تا آنان حال خود را تغییر دهند. ((ظهر الفساد فى البر والبحر بما کسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون)) (15); به سبب اعمال مردم, فساد در خشکى و دریا آشکار شد تا به آنان جزاى بعضى از کارهایشان را بچشانند, باشد که باز گردند. دعا دگرگون کننده سرنوشت ((ابن حبان)) و ((حاکم)) از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده اند که فرمود: فقط دعاست که تقدیر و سرنوشت ها را دگرگون مى کند و تنها نیکى است که مایه افزایش عمر مى گردد. گاهى شخص گناهى را مرتکب مى شود و به واسطه آن از روزى و نعمتى محروم می ماند. اختیار انسان و شب قدر آنچه از مجموع مباحث به دست مىآید این است که با ملاحظه آیات و روایات و دریافت ها و مشاهدات, اطمینان کامل پیدا مى کنیم که شب قدر هیچ گونه منافاتى با اختیار انسان ندارد و یقینا, او در مقدرات و سرنوشتى که در شب قدر برایش رقم مى خورد موثر است; حتى مى شود گفت که نقش اصلى را به خود انسان سپرده اند تا آنچه بخواهد براى فردا رقم بزند.
پی نوشت :
1- اصول کافى , ج 4, ص 158.مى گردد (16).
2-فوائد الرضویه , ص 10 - قصص العلمإ, ص 18- سیماى فرزانگان , ج 3.
3- وسائل الشیعه, ج 10, باب 32, ص 354.
4- بحار الانوار , ج 94, ص 80, ح 47.
5- کنزالعمال , ج 8 , ص 534, ح 24028.
6- همان , ص 545, ح 24090.
7- الترغیب و الترهیب , ج 2 , ص 95, ح 14.
8- بحار الانوار , ج 95, ص 82.
9- تفسیر منهج الصادقین , ج 9 , ص 237.
10- بحار الانوار , ج 95, ص 145.
11- همان , ج 80, ص 128.
12- همان , ج 93, ص 341.
13- همان , ص 346.
14- رعد , آیه 11.
15- روم , آیه 41.
16- تحفه الاحوذى , ج 6 , ص 348 , ح 2225.
چند ماه قبل از عملیات مرصاد دردشت دیره مستقر بودیم و شبها برای عملیات مین گذاری جلوی عراقی ها به اطراف قصر شیرین و نفت شهر می رفتیم شبهای اول ماه مبارک رمضان بود . آن شب کارسد موانع جلوی خطوط نیروهای عراقی کمی طول کشید و وقتی به پشت خاکریزها برگشتیم اذان صبح را می گفتند . نماز را در سنگر پیاده نظام خواندیم و با روشنی هوا به محل استقرارمان دشت دیره برگشتیم . محمد رضا با آن لحجه شیرین گیلکی اش گفت : احمد آقا امروزتکلیف ما چیه ؟ گفتم :چه تکلیفی ؟ گفت : نخوردن سحری دیگه . گفتم :هیچی ،همه روزه هستیم . مگه تکلیف دیگری هم داریم ؟ گفت : همه ی شما که منو می شناسید . بنده به اندازه 3 نفر سحری می خورم ولی بازم ساعت 4 بعد از ظهر نای حرف زدن ندارم . با وجود اینکه با روحی اش آشنا بودم کمی اخم کردم و گفتم تو هم مثل بقیه ،حق نداری روزه تو بشکنی ها .او کمی قر و لند کرد وساکت شد . بعد از ظهر بود که آقای بلاشی اومد سراغم و گفت حال محمد رضا بدشده . رفتم سراغش ولی سعی کردم همون حالت جدی و خشمم را از دست ندهم . بلند شدم و رفتم طرفش او روی تخت دراز کشیده بود و ناله می کرد وقتی که من را دید گفت : احمد آقا ،جان مادرت یه کاری بکن دارم می میرم . . باهمون حالت جدی گفتم : حالا چرا فرستادی دنبال من . مگه روزه برا من می گیری که من دستور افطار بدم. هر کاری دوست داری بکن اصلا به من مربوط نیست . موقع افطار همه جمع شدن و محمد رضا هم در حالیکه تلو تلو می خورد در آستانه در سنگر قرار گرفت زیر چشمی نگاهی به او کردم . سلامی به جمع کرد ونشست .یه لحظه که نگا همون به هم گره خورد او زد زیر خنده و من هم دیگه نتونستم تحمل کنم .حالا نخند و کی بخند .
راوی : سرگرد نزاجا احمد یوسفی
بازدید امروز: 138
بازدید دیروز: 172
کل بازدیدها: 981077