دوکوهه! کاش من مال تو بودم شهيدت مي شدم خون مي سرودمکجارفتند پوتين هاي خاکي ؟ کجا رفته است عصر بي پلاکي ؟دو کوهه غرق عطر خاک و خون استدو کوهه اولين گام جنون است...
سرش بر پاي ارباب است ، حُرّ شددوباره جام هاي سرخ پر شددر باغ شهادت باز ، باز استکه لاله سوخت ، پرپرشد ، ترور شد
اي منتقم خون شهيدان برگرداز مشرق پر فروغ ايمان برگرد
با سيصد و سيزده مسيحايي دَمبا همت و آويني و چمران برگرد
باروضه حسين نفس تازه مي کنم وقتي هواي شهر نفس گير مي شود