• وبلاگ : رقصي ميان ميدان مين
  • يادداشت : لحظه هايي از اسارت
  • نظرات : 40 خصوصي ، 84 عمومي
  • پارسي يار : 23 علاقه ، 1 نظر
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    [گل]عشق تا شکوه ز تاريکي اين دنيا کرد
    دستِ حق پنجره‌ي رحمت خود را وا کرد

    ناگهان قافله سالارِ سرآمد، آمد
    عشق يکباره چنين گفت: محمد(ص) آمد

    آمد آن مرد اميني که خدا يارش بود
    و صداقت همه جا تشنه‌ي ديدارش بود

    آمد و غنچه‌ي اميد شکوفاتر شد
    ذهن آئينه پُر از بال و پرِ باور شد

    مهربان، آمدي و رازِ خدا را گفتي
    کلماتِ پُرِ اعجاز خدا را گفتي

    عطر خوشبوي محبت به حجاز آوردي
    آدمي را به سجود و به نماز آوردي

    هر کسي ديد تو را عاشقِ گفتارت شد
    "چشم بيمار تو را" ديد و گرفتارت شد!

    بر لبت زمزمه‌ي روشنِ آگاهي بود
    دلِ تو سبزترين شعرِ هوالهي بود

    آسمان محوِ تماشاي نگاهت مي‌شد
    ماه دلباخته‌ي رويِ چو ماهت مي‌شد

    اي سر و جان به فداي تو و خاک قَدَمت
    گشته دل‌ها همگي نذرِ حريمِ حَرَمت

    از تو و عشق تو هر کس که سخن مي‌گويد
    در دلِ "حامي" گلِ سرخِ غزل مي‌رويد[گل]

    [گل]اللهم عجل لوليک الفرج و العافيت و النصر[گل]

    پاسخ

    ممنون از شما