• وبلاگ : رقصي ميان ميدان مين
  • يادداشت : عمليات ايذايي (خاطره )
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • پارسي يار : 13 علاقه ، 1 نظر

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شهر خدا 
    شهر خورشيد

    گفتند :اين خاک ديگر ، سرو و صنوبر ندارد

    خورشيد اينجا غريب است ، اينجا دلاور ندارد

    گفتند :خوبست ، خوبست در گوشه اي دفن سازيم

    اين آسمان را ، که بوي بال کبوتر ندارد

    از سرخي شمعداني تعريف کردند ، هر چند

    ديدند اين باغ عاشق از لاله بهتر ندارد

    بر شانه هاي خيابان ، بردند ياران ما را

    بردند و بردند ، انگار اين کوچه آخر ندارد

    يک آسمان ابر دارم در سينه ، از سوگ گلها

    يک شب بيايد ببيند هر کس که باور ندارد

    شهري که گويند(شهر خورشيد ) باشد ، همين جاست

    شهري که (يوسف) در آنجا ترس از برادر ندارد