خوش به حالمان كه در اين روزهاي نامردي و بي حيايي
شهدا در خيابانهايمان راه مي روند...
سلام دوست عزيز!
همون که موفق شدهايد مطالبي که براي انتشار جمع کنيد مطمئناً گام اول را در اين زمينه برداشتهايد. پيشنهاد حقير اين است که اونها منظورم همه نوشتههاتون رو نزد يه ويرايشگر ادبي ببريد و بعد از ويرايشهاي لازم از طريق اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي تأييد و بالأخره منتشر کنيد.
انشاءالله موفق ميشديد
سلام آقاي يوسفي!
خدا قوت. خيلي وقته به ما سر نميزنيد؟!
سلام خدمت شما جناب يوسفي عزيز...روحشان شاد.
امشب را در کنار ثانيه ها ، آمين گوي آرزوهايتان مي شوم…آرزويم را دعا کنيد.. .التماس دعا.
سلام...
روح همه ي شهداي دانشجو شاد...
گفتند :اين خاک ديگر ، سرو و صنوبر ندارد
خورشيد اينجا غريب است ، اينجا دلاور ندارد
گفتند :خوبست ، خوبست در گوشه اي دفن سازيم
اين آسمان را ، که بوي بال کبوتر ندارد
از سرخي شمعداني تعريف کردند ، هر چند
ديدند اين باغ عاشق از لاله بهتر ندارد
بر شانه هاي خيابان ، بردند ياران ما را
بردند و بردند ، انگار اين کوچه آخر ندارد
يک آسمان ابر دارم در سينه ، از سوگ گلها
يک شب بيايد ببيند هر کس که باور ندارد
شهري که گويند(شهر خورشيد ) باشد ، همين جاست
شهري که (يوسف) در آنجا ترس از برادر ندارد