سلام آقاي يوسفي
بازهم مثل هميشه مطلبتان بسيار خواندني بود.
من در سنگر هستم؛ در اين خانه محقّر، در اين خانه فرياد و سكوت، فرياد عشق و سكوت تنهايي در اين خانه سرد و گرم، سردي زمستان و گرماي خون، در اين خانه ساكن و پر جوش و خروش، سكون در كنار رودخانه و هيجان قلب و شورشهادت، خانه نمناك و شيرين، نم آب باران و طعم شيرين و لذّت شهادت، خانه بي شكل و زيبا، بي شكلي ساختمان و زيبايي ايمان، خانهاي كوچك و با عظمت، كوچكي قبر و عظمت آسمان... خــــــدايــا! اين خانه كوچك را بر من مبارك گردان..."بخشي از دست نوشتههاي سردار شهيد حسين علمالهدي"
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سال 1361 قبل از عمليات والفجر مقدماتي
سردار شهيد حميد باكري
جانشين فرماندهي لشكر 31 عاشورا خطاب به رزمندگان اسلام:
دعا كنيد خداوند شهادت را نصيب شما كند كه در غير اين صورت زماني فرا ميرسد كه جنگ تمام ميشود و رزمندگان اسلام به سه دسته تقسيم ميشوند:
1- دستهاي به مخالفت با گذشته خود بر ميخيزند و از گذشته خود پشيمان ميشوند.
2- دستهاي راه بي تفاوتي را بر ميگزينند و در زندگي مادي غرق ميشوند و همه چيز را فراموش ميكنند.
3- دسته سوّم به گذشته خود وفادار ميمانند و احساس مسؤوليت ميكنند كه از شدّت مصائب و غصّهها دقّ خواهند نمود.[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
زيارت قبول حاج آقا
خواهي اگر بجويي ، يک لحظه اي مجويش
خواهي اگر بداني ، يک لحظه اي مدانش
زيارتتون قبول حاج آقا
ممنون از حضورتون در سرگذشتيم
از شما دعوت مي کنم قسمتهاي سرگذشت را مطالعه بفرماييد
لطفاً تعمق فرماييد