هر زماني که رهگذار نسيم
بويي از خاک يار ميآرد
نم نم اشک روي گونهي م
بازهم عاشقانه ميبارد
دل هواي بقيع ميگيرد
از غم التهاب ميسوزد
بر سر تربت غريب حسن
مثل يک آفتاب ميسوزد
التماس دعا