سلام آقاي يوسفي.
باز هم مثل هميشه داستانتون خيلي زيبابود . انتظار آدم رو ذره ذره آب مي کنه... وحسرت چه ها که بادل آدم نمي کنه... حالا اگه يه آدمي گرفتار هردو يعني حسرت وانتظار باشه چي به سرش مياد...
( بهشت را به بهادهند نه به بهانه)