• وبلاگ : رقصي ميان ميدان مين
  • يادداشت : اگر بابا بفهمد ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    روي دستِ کوه، نعشِ جاده اي مانده است و هيچ

    گام‌هاي از نفس افتاده اي مانده است و هيچ

    زيرِ يالِ عاصي ي اسبانِ ناآرامِ ايل

    خفّتِ سنگيني ي قلّاده اي مانده است و هيچ

    در سکوتِ ناگزيرِ قلّه‌هاي بي پناه

    زوزه‌ي گه‌گاهِ گرگِ ماده اي مانده است و هيچ

    از غرورِ سبزِ جنگل در مصافِ بادها

    دارهاي تن به ذلّت داده‌اي مانده است و هيچ



    پاسخ

    ممنون از حضور شما