• وبلاگ : رقصي ميان ميدان مين
  • يادداشت : اگر بابا بفهمد ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    www.iAlexa.ir

    افزايش بازديد سايت شما
    افزايش بازديد وبلاگ شما

    بازديد واقعي و ايراني و تضميني

    به همراه قرعه کشي سکه طلا

    امتحانش مجانيه

    www.iAlexa.ir
    سلام
    آفرين
    درود بر شما
    پاسخ

    ممنون
    + مهسا 
    چرا پدر زهرا اين واقعيت را از فرزندش پوشانده بود؟
    پاسخ

    اگر داستان را به دقت بخوانيد دلايلش را کاملا متوجه مي شويد . ممنون از شما
    خيلي از داستانهاي شما لذت مي برم
    پاسخ

    لطف داريد
    + سميه 
    سلام بر جانبازان عزيز
    زهرا دست پدر را گرفت و او را از پله هاي صحنه بالا برد. ميکروفن را کمي جولوتر کشيد و آن را با دست هاي پدر آشنا کرد. سالن سراپا گوش شده بود.

    سايت ما را در وبلاگ خود لينک کنيد و 5000 بازديد هديه از ما بگيرد

    جهت کسب اطلاعات بيشتر به http://www.ec01.ir مراجعه فرماييد.

    سلام و عرض ارادت
    خسته نباشي دلاور
    صرفا جهت عرض ادب و احترام خدمت رسيدم .
    شاد و سرافراز باشيد .
    يا علي
    پاسخ

    ممنون از حضورتان بزرگوار عزيز
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ دوشنبه 94 فروردين 31 نوشته شما با عنوان اگر بابا بفهمد برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب *سحربانو* و دبير سرويس آن هور بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    تشکر از شما . ممنونم
    + سميرا 
    هستند کساني که براي ما قدس اند
    پاسخ

    ممنون از حضور شما

    روي دستِ کوه، نعشِ جاده اي مانده است و هيچ

    گام‌هاي از نفس افتاده اي مانده است و هيچ

    زيرِ يالِ عاصي ي اسبانِ ناآرامِ ايل

    خفّتِ سنگيني ي قلّاده اي مانده است و هيچ

    در سکوتِ ناگزيرِ قلّه‌هاي بي پناه

    زوزه‌ي گه‌گاهِ گرگِ ماده اي مانده است و هيچ

    از غرورِ سبزِ جنگل در مصافِ بادها

    دارهاي تن به ذلّت داده‌اي مانده است و هيچ



    پاسخ

    ممنون از حضور شما
    سوژه هاي ناب و نگارش زيبا داستاني آفريده است ماندگار دستتان بي بلا باد
    پاسخ

    ممنون از حضور شما