• وبلاگ : رقصي ميان ميدان مين
  • يادداشت : امان از اين پا
  • نظرات : 5 خصوصي ، 48 عمومي
  • پارسي يار : 9 علاقه ، 3 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    روزها مي‌آيند و مي‌روند، فرداها، امروز مي‌شوند، امروزها، ديروز مي‌شوند و ديروزها به خاطره‌ها مي‌پيوندند. اما هميشه قلم‌هايي بوده و هستند که بگويند روزي جنگي بود، جنگي نبود و آدم‌هايي بودند چفيه بر دوش که وقتي صداي شني تانک‌ها را شنيدند بي‌درنگ از شهر و خانمان خود بريدند و رفتند تا جلو تجاوز دشمن را سد کنند. مردم ما چقدر به اين چفيه بر دوشان بسيجي مديونند.[گل]
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به قلم حقير: پرويز بهرامي