• وبلاگ : رقصي ميان ميدان مين
  • يادداشت : يه کلک خنده دار به پشه ها ي منطقه
  • نظرات : 9 خصوصي ، 66 عمومي
  • پارسي يار : 13 علاقه ، 8 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    شــام غريبـــان[ناراحت][گريه]
    ...........................

    شعر از: حسنا محمدّزاده...

    http://nabzeahooha.blogfa.com/post-17.aspx


    "پـروانــه‌هــا"[ناراحت][گريه]


    طوفان از اينجا مي‌برد پروانه‌ها را
    وقتي كه ويران مي‌كند كاشانه‌ها را

    رگ‌هاي دنيا پر شده از خون خورشيد
    كم كم حقيقت مي‌دهد افسانه‌ها را

    گنجشك‌ها با هم از اينجا پر كشيدند
    سوزانده آتش در پي هم لانه‌ها را

    صياد بي‌رحم زمان، صيدت مبارك!
    بردار از روي زمين اين دانه‌ها را

    دنيا چه خواهي كرد با روي سياهت؟
    حالا كه قدرت داده‌اي ديوانه‌ها را

    من از تو مي‌پرسم زمين بي ‌مروت
    با خود كجاها مي‌بري دردانه‌ها را

    عطر عجيبي مي‌تراود از لباست
    جا داده‌اي در دامنت ريحانه‌ها را

    تا عشق روي خارها پا مي‌گذارد
    خورشيد باران مي‌كند ويرانه‌ها را

    ***
    "شــام يلـــــدا"[ناراحت][گريه]
    ...........................

    باد آوردند شعرم را زمستاني كنند
    واژه‌ها را بعد از آن درگير حيراني كنند

    ابر پاي چشم‌هاي خيس دنيا كاشتند
    تا هواي قصه را نمناك و باراني كنند

    سيب‌هاي سرخ را چيدند روي نيزه‌ها
    كربلا را از زمين بردند نوراني كنند

    ناگهان خورشيد را از آسمان برداشتند
    در تنور تشنه‌ي تبدار زنداني كنند

    خيزران‌ها آمده بودند با دردي غريب
    آيه‌ها را از سر خورشيد لب‌خواني كنند

    آمده بودند تا در شام يلداي غزل
    گوشه ويرانه‌هاي شام مهماني كنند

    تا بلور اشك‌هاي كودكان بي‌پناه
    خاك‌ها را نور باران و چراغاني كنند

    ديدن جان دادن پروانه را خوش داشتند
    شمع را بردند پاي باد قرباني كنند

    جمع‌شان جمع‌ست در شام غريبان، دردها
    تا شب يلداي غم را باز طولاني كنند

    .