سلام
ممنونم از داستان زيبا تون
در پناه حق

سلام برادر
خداقوت
ان شاالله با دوستان شهيدتان محشور شويد
ياعلي

سلام عليکم فضاي معنوي و اثر گذاري است گلستاني است از عقيده و ايمان، ايثار ، جبهه ، نماز ، توکل، ولايت، شهادت و . . .انشاء الله استفاده خواهم کرد .

داستانتونو تا آخر خوندم . يه جاهاييش برام مبهم بود ولي در کل قصه خيلي جالبي بود و من خيلي لذت بردم از خوندش .

موفق باشيد .

همون طور كه يكي ازدوستان اشاره كرد،داستان يه كم طولاني بود ولي اون قدرزيبا نوشته شده بود كه تاآخر خوندمش،تمام تنم لرزيد،.
اين سبك نگارش برام جالب بود،توي قصه يه سوم شخص وجودداره كه روايت ميكنه ولي نه براي خواننده بلكه براي خود قهرمان قصه روايت ميكنه.مخاطب راوي قهرمان قصه است،....
تواين كارراميكني،تونمازميخواني،توميروي و......
سبك زيبائي بود.خسته نباشيد.

سلام ... خيلي سعي کردم داستانو بخونم ولي خداييش خيلي طولانيه ... اعصابم نکشيد نصفه کاره ولش کردم ... ايکاش يه کم خلاصش ميکردين ... يا علي

سلام به دوست خوبم
لطفا از وبلاگ بنده ديدن فرموده و نظر سازنده خود را مرقوم فرمائيد
منتظر حضور گرم و نظر ارزنده شما ميمانم
http://kashkoolraeesi.mihanblog.com
با احترام
سيد عليرضا رئيسي گرگاني