• وبلاگ : رقصي ميان ميدان مين
  • يادداشت : يلدا جان...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 30 عمومي
  • پارسي يار : 6 علاقه ، 1 نظر
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + محمدي 
    بله مخاف نظرشان نيستم ولي دوست داريم نظرشان را در باره داستان بشنويم .ان شاالله
    + محمدي 
    اقاي سيد هاشمي حالا نظرتو بگو
    نام خدا که رو سر ما جا داره قربونت برم با اين تذکراتت
    پاسخ

    آقا سيد نظرشان بسيار محترم است
    سلام خسته نباشيد.
    چه زيبا ميشد اگر نام خدا هم در اين داستان شما ذکر ميشد.
    موفق باشيد.
    پاسخ

    تشکر از تذکرتان
    سلام
    امروز روز شهادت مولايمان امام حسن مجتبي و و لادت امام کاظم عليهما السلام است. مراجع عظام توصيه کرده اند علاوه بر عزاداري ذکر مناقب امام هفتم نيز بشود تا بين هر دو جمع شود و به احتياط عمل شود.
    پاسخ

    ممنون از شما
    + محمدي 
    بله درست است
    + محمدي 
    جناب استاد يوسفي ممنون

    منظور از ساعت شماطه دار ... ببينيد فرض کنيد شما راس ساعتي منتظر کسي هستيد که به خانه بيايد هر چه از ان ساعت ميگذرد دلشوره بيشتر ميشود مخصوصا اگر انتظار پيرمرد صيادي را داشته باشيد که با اين هواي طوفاني به دريا رفته. پس منظور اين است ساعت يک شده و دير تر از هميشه پيرمرد آمده

    خب مسلما کسي که ميخواهد به دنبال کسي برود که برايش دلشوره گرفته جلوي آينه نمي ايستد و خودش را مرتب کند يا نگران سلامتي خودش باشد که سرما نخورد بلکه در هر حالتي است کارش را انجام ميدهد.
    در مورد آخر هم بله حق با شماست
    در کل واقعا ممنون که وقت گذاشتيد و کار من را نقد کرديد .

    پاسخ

    در طرح و يا داستان روابط علي و معلولي مطرح است هر کنشي بايد بجا مطرح گردد و تا جايي که مقدور است نوشته امان ابتر نباشد .
    و اما در مورد يلدا جان نوشته آقاي محمدي
    حسن کار :داستان شما از توصيف نسبتا خوبي برخوردار است و بخوبي توانسته ايد حس و حال محيط را انتقال دهيد . اگر با داستانهاي ميني مال مقايسه کنيم بحران ايجاد شده در داستان هم بطور صحيح تا پايان داستان هدايت شده است .
    معايب :
    در پاراگراف اول گفته ايد ساعت شماطه دار يک با به صدا در آمد و اين نشان مي داد که امشب دلش آشوب باشد .
    ساعت شماطه دار چطور مي تواند نشان دهنده آشوب دل يلدا باشد ساعت بطور معمول کار خودش را مي کند و مي توانستيد براي دل آشوبي يلدا از درونياتش کمک بگيريد .
    با توجه به بوران ، پوشيدن دمپايي و چارقد اگر عمدي است بايد بيان شود ( بايد طوري بيان نمود که مخاطب دريابد دمپايي و چارقد را بخاطر عجله پوشيد و گرنه دنبال لباس گرم و کفش مي گشت )
    مورد پيش خودش با دلشوره عجيب گفت هم نياز به باز نويسي دارد
    برايتان آرزوي موفقيت دارم . کارتان بسيار خوب است .
    + محمدي 
    به عرض آقا مختار برسانم پيرمرد محور اصلي داستان من نبوده که به آن به خوبي بپردازم در حقيقت يلدا شخصيت اصلي داستان است و فکر ميکنم به خوبي شناسنامه اش را نشان ميدهد. من در داستانم سعي داشته ام که از چند المان درست استفاده کنم
    انتخاب اسم
    اتفاق در شب
    دريا
    انتظار
    و...
    + محمدي 
    جناب استاد يوسفي من بي صبرانه منتظرم نظر شخص شما را بشنوم گويا اصلا قابل نقد نيست کار بنده !
    به سوالات بچه ها هم يک به يک پاسخ ميدهم
    پاسخ

    الان جواب مختار خان را بدهيد چشم
    + مختار 
    کجا و چگونه؟
    پاسخ

    همينجا در کامنتي اعلام مي کنند چون شما لينکي براي پاسخگويي نداريد
    + مختار 
    سلام داستان زيبايي بود ولي شخصيت پيرمرد خيلي پرداخت نشده بود لطفا در اين باره توضيح فرماييد که آيا عرض بنده صحيح است يا خير؟
    پاسخ

    سلام ممنون آقاي علي محمدي عزيز پاسخ مي دهند .
    با سلام،دوست عزيز با دل نوشته اي به عنوان:
    خدايا کمک کن آن روز نيايد که آدم بگويد...
    به روزم!
    كليك رنجه بفرمائيد...
    سلام خيلي زيبا بود . آفرين
    پاسخ

    ممنون از شما

    چرا برخي حرفها و ايده هاي خوب در حد حرف و رؤيا باقي مي ماند؟




    لطفاً نظرات خود را جهت درج در وبلاگ برايمان ارسال نماييد.

     <      1   2