• وبلاگ : رقصي ميان ميدان مين
  • يادداشت : آيا شهيد اردهال را مي شناسيد ؟!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 16 عمومي
  • پارسي يار : 12 علاقه ، 5 نظر
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام

    عيد غدير مبارک
    پاسخ

    ممنون

    فروشي نيست!

    دختر يک آدم طاغوتي بود. يک روز آمد در مغازه. يادم نيست چه مي خواست؛ ولي مي دانم محمود چيزي به او نفروخت. دختر عصباني شد، تهديد هم کرد حتي!

    شب با پدرش آمد دم خانه مان. نه گذاشت و نه برداشت، محکم زد توي گوش محمود! محمود خواست جوابش را بدهد، پدرم نگذاشت. مي دانست پدرش توي دم و دستگاه رژيم، بروبيايي دارد. هرجور بود قضيه را فيصله داد.

    دختره، دو سه بار ديگر هم آمد در مغازه. محمد چيزي به او نفروخت که نفروخت؛ مي گفت:«ما به شما بي حجاب ها، هيچي نمي فروشيم.»

    ساکنان ملک اعظم1، منزل شهيد کاوه، ص4


    زيارت قبول
    تشکر بابت معرفي و عکس ها
    ما هم هفته قبلش اونجا بوديم کربلاي ايران
    پاسخ

    زيارت شما هم قبول باشه

    متن سخنراني :

    مقام معظم رهبري در عظمت زن و حفظ حجاب مي فرمايند:


    عظمت زن بودن را در آميختن حجب و حيا و عفاف زنانه با عزت مسلمانانه و مومنانه، درک کنيد. زن مسلمان ما اين جور است دنياي فاسد غرب خواستند بروز زن را، شخصيت زن را در روش هاي غلط و انحرافي که همراه با تحقير جنس زن است، بزور به ذهن دنيا فرو کنند. زن براي اين که شخصيت خودش را نشان بدهد، بايستي براي مردان چشم نواز باشد. اين شد شخصيت براي زن؟! بايستي حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه گري کند تا مردها خوششان بيايد. اين تعظيم زن است يا تحقير زن؟


    اين غرب، مست ديوانه از همه جا بي خبر، تحت تأثير دست هاي صهيونيستي، اين را به عنوان تجليل از زن علم کرد و يک عده هم باور کردند.


    عظمت زن به اين نيست که بتواند چشم مردها را، هوس هوسرانان را بخودش جلب کند؛ اين افتخاري براي زن نيست؛ اين تجليل زن نيست؛ اين تحقير زن است.

    عظمت زن آن است که بتواند حجب و حيا و عفاف زنانه را که خدا در جبلت زن وديعه نهاده است، حفظ کند؛ اين را بياميزد با عزت مومنانه؛ اين را بياميزد با احساس تکليف و وظيفه؛

    آن لطافت را در جاي خود بکار ببرد، آن تيزي و برندگي ايمان را هم در جاي خود بکار ببرد. اين ترکيب ظريف فقط مال زنهاست؛ اين آميزه ظريف لطافت و برندگي، مخصوص زنهاست؛ اين امتيازي است، که خداوند متعال به زن داده است.

    لذا در قرآن به عنوان نمونه ايمان:«و فضرب الله مثلا للذين امنو و المراه فرعون »
    خداي متعال دو زن را به عنوان نمونه مثال مي زند؛ به عنوان نمونه ايمان، نه نمونه ايمان زنان بلکه نمونه ايمان بشر، زن و مرد.
    يکي زن فرعون است. «و مريم ابنة عمران» و دومي حضرت مريم است.
    اينها اشاره ها و نشانه هايي ست که منطق اسلام را نشان مي دهد.

    پاسخ

    تشکر

    گفت فحشا در کجا آيد پديد؟

    گفتمش در کوچه هاي بي شهيد



    بي شهيداند بي سوز و گداز


    بر سر سجاده هاي بي نماز



    بي شهيدان را غم ليلا کجاست؟


    سوز و اشک و آه و واويلا کجاست؟



    کوچه هاي ما بوي مجنون مي دهد


    بوي اشک و آتش و خون مي دهد



    بوي مجنون مست مي سازد مرا


    در پي ليلي مي اندازد مرا



    نام ليلي برد آرامم گريخت


    هفت بند م بند بند ازهم گسيخت



    از جنوب و شرق تا غرب و شمال


    گشته ام در بين اشباح الرجال



    کيست تا از مرگ پروا کند


    يا به روي غربتم در وا کند



    آب مي جويم وليکن در سراب


    کوفه بازار است اين شام خراب



    در تمام کوفه آيا مرد نيست؟


    جز علي مردي سراپا درد نيست؟



    چون علي بايد که سر درچاه کرد


    شيعه را تا از خطر آگاه کرد



    شيعه کي از مرگ پروا مي کن


    پرچم دين را به پر وا مي کند



    شيعه کي تسليم فحشا مي شود


    فسق را محو تماشا مي شود



    کربلا بر شيعه نا مکشوف نيست


    حکمتش جز امر بالمعروف نيست



    شيعيان فرهنگ عاشورا چه شد؟


    پرچم خون رنگ عاشورا چه شد؟



    کيست تا پرچم به دوش خون کشد


    شيعه را از خواب خوش بيرون کشد



    گفت مولا کل ارض کربلا


    شيعه يعني غربت و رنج و بلا



    شيعه ي بي درد زخم بي نمک


    بس کن اين ياليتني کنت معک



    کربلا غوغاست ساز و برگ کو؟


    ظهر عاشوراست شور مرگ کو؟


    ظهر عاشورا فأين تذهبون

    لم تقولون ما لا تفعلون



    پاسخ

    واقعا زيبا بود خيلي چسبيد .ممنون
    + پريسا 

    زيارت قبول .عکسها ومطالب عالي وجالب بودن
    پاسخ

    ممنون


    سلام

    مطلب جالبي بود،از جزييات اين ماجرا اطلاعي نداشتم که شما بطور خلاصه و زيبا توضيح داده ايد متشکرم

    پاسخ

    ممنون از حضورتان
    عنوان مطلب : قفس نفس!!!

    " شما را نمي دانم اما حكايت من همانند حكايت اين پرنده است "

    سلام وقت كرديد يه سر به اين كلبه ي محقر بزنيد و نظر ارزشمندتون رو بگيد ...

    منتظرم ، التماس دعا

    شما خيال کرده‏ايد که اگر ما چادر را کنار گذاشتيم، فرضاً آن مقنعه‏ي کذايي و آن

    لباسهاي و ليضربن بخمرهنّ علي جيوبهنّ و همانهايي را که در قرآن هست، درست کرديم، دست از سر ما بر مي‏دارند؟ نه



    آنها به اين چيزها قانع نيستند؛ آنها مي‏خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عيناً اين‏جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل مي‏شد.


    در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابي نداشت؛ حتّي در اين‏جاها وقتي نوبت به اين کارها مي‏رسد، بي‏بندوباري خيلي بيشتر هم مي‏شود؛ کمااين‏که در زمان شاه،

    بي‏بندوباري‏يي که در همين شهر تهران و بعضي ديگر از شهرهاي کشور ما بود، از معمول شهرهاي اروپا بيشتر بود!



    زن معمولي در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اين‏جا آن‏طوري نبود. آن‏طور

    که ديده بوديم و شنيده بوديم و مي‏دانستيم و مناظري که از آن وقت الان جلوي نظر

    من هست، انسان واقعاً حيرت مي‏کند که چرا بايستي اين‏گونه بشود؛ کمااين‏که در

    خيلي از کشورهاي متأسفانه عقب‏مانده‏ي مسلمان و غيرمسلمان هم همين‏طور است. بنابراين، بايد بدقت و با نهايت کنجکاوي و بدون اغماض، مسائل ارزشي را رعايت کرد.


    امام خامنه اي

    + زخميه کربلا 
    سلام مطلبه بسيارخوبي بودبه ماهم سري بزنيد
    پاسخ

    ممنون چشم


    ... آري ما از اين موهبت الهي برخوردار بوديم كه انسان ديديم. ما يافتيم آنچه را كه ديگران نيافتند.

    ما همه افق‌هاي معنوي انسانيت را در شهدا تجربه كرديم.

    ما ايثار را ديديم كه چگونه تمثل مي‌يابد، عشق را هم، اميد را هم، زهد را هم، شجاعت را هم، کرامت را هم، عزت را هم، شوق را هم و همه آنچه را كه ديگران جز در مقام لفظ نشنيدند ما به چشم ديديم.

    ما ديديم كه چگونه كرامات انساني در عرصه مبارزه به فعليت مي‌رسد.

    ما معناي جهاد اصغر و اكبر را درك كرديم.

    آنچه را که عرفاي دلسوخته، حتي بر سر « دار » نيافتند، ما در شب‌هاي عمليات آزموديم.

    ما فرشتگان را ديديم كه چه سان عروج و نزول دارند.

    ما عرش را ديديم. ما زمزمه جويبارهاي بهشت را شنيديم.

    از مائده‌هاي بهشتي تناول كرديم و بر سر سفره حضرت ابراهيم(ع) نشستيم.

    ما در ركاب امام حسين (ع) جنگيديم.

    ما بي‌وفايي كوفيان را جبران كرديم.

    "بخشي از دلنوشته‌هاي سيّد شهيدان اهل قلم: سيّد مرتضي آويني"

    پاسخ

    ممنون
    سلام خدمت شما..
    زيارتتون قبول باشه.
    پاسخ

    ممنونم
    سلام اين مطلب در حاليکه خلاصه نوشته شده ولي بسيار زيباست
    زيارتتان قبول
    پاسخ

    ممنون از حضورتان
    زيارت قبول
    پاسخ

    ممنون


    سلام بر شما

    بقول اون بزرگمرد : زنده نگه داشتن ياد شهدا کمتر از شهادت نيست

       1   2      >